ماه مبارک رمضان در بیداخوید
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاسگزاری: از جناب آقای حجت الاسلام حاج سید جلیل رحیمی و جناب آقای حسین احمدی ( حسین شیخ )
با تبریک ماه مبارک رمضان و آرزوی قبولی عبادات شما و آرزوی انس هرچه بیشتر با قرآن در این ماه قرآن برای شما همراهان، به برخی از رسوم بیداخویدی ها در ماه مبارک رمضان می پردازیم.
دعوت از یک روحانی
مردم روستا قبل از شروع ماه، از یک روحانی برای اقامه نماز و برپایی مجالس سخنرانی و روضه دعوت میکنند. در گذشته خانه ای مخصوص برای روحانی که دعوت میشد ، در نظر گرفته بودند که روبروی مسجد صاحب الزمان(عج) قرار داشت. تعدادی از روحانیون نیز در روستا اقامت داشتند و همچنین به تدریج تعدادی از جوانان روستا به کسوت روحانیت درآمدند و به امور معنوی مردم روستا پرداختند. ان شاءالله در مطلبی جداگانه به روحانیون روستا خواهم پرداخت.
مناجات خوانی در سحر
در سحر تعدادی از افراد به خواندن مناجات می پرداختند تا مردم برای سحر بیدار شوند.در مناجات معمولا شعر های خواجه عبدالله انصاری خوانده می شده است. از افرادی که به اینکار می پرداخته اند می توان از مرحوم میرزا علی باقری، مرحوم حاج سید علی میر رحیمی ، مرحوم حاج محمود احمدی و حاج غلامرضا باقری نام برد. مناجات خوانی روی پشت بام مسجد قدیم، گاهی روی پشت بام خانه خودشان و اواخر هم از طریق بلندگوی مسجد صاحب الزمان (عج) انجام میشده است. مناجات خوانی سحر در این سالهاکمرنگ تر شده است.
ختم گروهی قرآن کریم
مردم بعد از نماز صبح یا قبل از نماز ظهر به صورت گروهی به ختم قرآن می پرداختند. زمانی که ملایی برقرار بود ، معمولا ملای روستا مسوول جلسه بود. ختم روزانه قرآن در ماه رمضان هنوز هم ادامه دارد.
روضه خوانی
هر شب کسی بانی روضه میشد. فرد بانی بعد از اقامه نماز ، روحانی را برای افطاری به خانه اش میبرد. سپس بعد از افطار برای مجلس روضه به مسجد باز می گشتند.
خواندن دعای افتتاح
قبل از شروع روضه ، دعای افتتاح خوانده میشد. در دوره ای مرحوم محمد حسین باقری این دعا را از حفظ می خواندند.
خواندن الوداع
در سحر آخرین روز ماه رمضان، اشعاری را به عنوان الوداع ، برای وداع با ماه مبارک می خواندند. همچنین در صبح روز عید قبل از اقامه نماز عید فطر ، بصورت گروهی این شعر خوانده می شد. متن این شعر را جناب آقای حسین احمدی لطف کرده و در اختیار ما گذاشته اند. شعر الوداع بصورت زیر است:
دیگر عظیمت میکند هجران قیامت میکند
خرگه به گردان میزند داغم به جان چون میزند
ماه مبارک الوداع یک الوداع صد الوداع
سخت است داغ هجر تو زیرا که دارد مهر تو
خوش بود با ما ذکر تو ماه مبارک الوداع
طاقت ندارم بیش از این با ما بگو ای نازنین
کی دیگرت بینم چنین ماه مبارک الوداع
گریان شده چشمم زغم کس را مبادا این ستم
جمله بگویم دم به دم ماه مبارک الوداع
این دیده را ای دل نگر باریک شد از غم قمر
دارد یقین عزم سفر ماه مبارک الوداع
ای بهترین ماه ها آیا شدی از ما رضا
از غم شده پشتم دوتا ماه مبارک الوداع
افغان که مهمان میرود یارم به ویران میرود
عمرمببین چون میرود ماه مبارک الوداع
اندر هوای بوستان آمد دگر باد خزان
آه از فراق دوستان ماه مبارک الوداع
مهرو وفا افزون کنیم این دیده را پرخون کنیم
آه از فراقت چون کنم ماه مبارک الوداع
حیف از تو و ایام تو صبح تو و آن شام تو
آه از خوشی نام تو ماه مبارک الوداع
ای ماه مهر افزون من عید من و نوروز من
رفتی فزون شد سوز من ماه مبارک الوداع
مسکین غیاث ای دوستان از بهر ماه مهربان
دائم همین گوید زجان ماه مبارک الوداع
چقدر رسوم جالبی داشتند حیف که در حال حاضر کم کم به فراموشی سپرده می شود.