بیداخوید

درباره روستای بیداخوید

درباره روستای بیداخوید

آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لغات و اصطلاحات» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاسگزاری: از آقایان حاج سید جلیل رحیمی ،  محمد رضا میرعلی و دانیال احمدی  و خانمها ربابه سلمانی، صدیقه سلمانی ، فاطمه باقری ، اکرم آقایاری ، فهیمه سادات رحیمی،  زهرا میرعلی

 

ظروف، ابزارها و وسایل

کُمُشدون یا کُمُچدون:

  • ریشه:  کُماجدان یا کُماچدان  --> کُمُچدون --> کُمُشدون( شاید اینطوری شنیده می شود ) .
  • کماجدان در دهخدا:  کماجدان . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) کماچدان . ظرفی مسین به سان دیگ و دردار که در آن خمیر فطیر را با روغن گذاشته و در آن را محکم نموده درزیر آتش خل گذارند تا پخته شود و نیز در آن خورشها پزند. (ناظم الاطباء). ظرف مسین یا سفالین بسان دیگ دردار که در آن خورش پزند. (فرهنگ فارسی معین ). قسمی دیگ مسین خرد با در. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

کمشدون ( کماجدان)

 

تُرُشبالا

  • ترشبالا در دهخدا: ترشبالا. [ ت ُ / ت ُ رُ ] (اِ مرکب ) ترشپالا. ابزاری فلزی و سوراخ سوراخ جهت پالایش پالوده و صاف کردن برنج پلاو و سایر چیزها. (ناظم الاطباء).
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۱۶
بیدخودی

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاسگزاری: از آقایان حاج سید جلیل رحیمی ، محمد رضا میرعلی .خانمها ربابه سلمانی ، مریم سادات رحیمی و  صدیقه سلمانی

 

فعلها و اصطلاحات

لَته چین: دوره گرد و دوره گردی . کسی که زیاد پرسه می زده است.

مُوَسِّری، مُوَسِّری کردن:  چانه زدن و جدل کردن در موضوعی

پاچه وَر روفته: به کسی می گویند که پاچه شلوارش را به بالا جمع کرده باشد.

پَنغور کشیدن:  با ناخن دست انسان یا پنجه حیوانات خراشیدن تن کسی ، پنجول زدن

  • ریشه: شاید تبدیل یافته پنجول کشیدن باشد.

 

کولوس کولوس کردن: صدای ناله سگ

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۵۵
بیدخودی

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاسگزاری: از آقایان حاج سید جلیل رحیمی ، علی آقایاری ،محمد رضا میرعلی ،جواد احمدی .خانمها صدیقه سلمانی ، اکرم  آقایاری ، فهیمه سادات رحیمی

 در این مطلب بخش دوم لغات و اصطلاحات بیداخویدی ها آمده است. مطالعه حداقل مقدمه بخش اول رو به افرادی که آنرا مطالعه نکرده اند توصیه می کنم. لینک بخش اول در انتهای این بخش آمده است.

لباس و پوشاک

لَچَک: روسری کوچک

  • در فرهنگ معین: (لَ چَ یا چَّ) [ تر. ] (اِ.) چارقد، روسری

کِش: گوشه چادر

حیوانات و حشرات

دُم روباه: مانتیس

مانتیس ( دم روباه )

کَتک: کَک

میرزا خُشک: نوعی حشره گزنده.نوعی کنه

بَک:قورباغه

  • در فرهنگ معین: (بَ) ( اِ.) 1 - قورباغه ، وزغ . 2 - گریزگاه . 3 - جنگل ، بیشه . 4 - دشت غیر مزروع . 5 - خیار دشتی .

توتَلَک: دارکوب

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۰۷
بیدخودی

بسم الله الرحمن الرحیم

سپاسگزاری: خانمها ربابه سلمانی، فهیمه سادات رحیمی، زهرا میرعلی و جناب آقای محمد رضا میرعلی

 

مقدمه

در این مطلب به  تعدادی از لغات و اصطلاحات مورد استفاده بیداخویدی ها می پردازم. .چند نکته قابل توجه است.

اول اینکه لهجه بیداخویدی ها با یزدیهای ساکن شهر یزد مقداری تفاوت دارد. این تفاوت را می توان در  دو مورد دانست. اول اینکه یزدیهای ساکن شهر یزد مقداری آهنگین صحبت می کنند و بعضی کلمات یا حروف را کشیده تر بیان می کنند. مورد دوم تفات در  تعدادی از لغات مورد استفاده می باشد.

دوم اینکه لغات مورد کاربرد بیداخویدی ها که با یزدیها و دیگر فارسی زبانان متفاوت هستند به چندین شکل هستند. تعدادی از آنها شکل تغییر یافته همان کلماتی است که در زبان فارسی امروزه بکار می رود. مانند "اُو" به جای " آب" و "عامو" به جای "عمو". تعدادی از لغات دیگر ، لغاتی هستند که در گذشته مورد استفاده فارسی زبانان بوده است و بر اثر مرور زمان و تغییرات فرهنگی ، اجتماعی  در شهرها دیگر استفاده نمی شود و یا کم استفاده می شود ، ولی در بیداخوید کاربرد آنها باقی مانده است.  مانند فعل "هشتن" به معنای "نهادن" و "قرار دادن" . این کلمه را در اشعار و متون ادبی قدیمی می توان یافت. تعدادی دیگر از کلمات مربوط می شود به ابزارها و وسایلی که قدیم مورد استفاده بوده است ولی امروزه استفاده نمیشوند ، کم استفاده می شوند و یا گونه های جدید تر آن وسایل با نام تغییر یافته آمده است.مثلا " تُرُشبالا " که نوعی آبکش فلزی است. امروزه نام کلی آبکش را برای انواع آن بکار میبریم و نوع فلزی را آبکش فلزی می گوییم. در واقع تُرُشبالا کلمه دقیقتر و تخصصی تری برای آن است.  و یا مانند کلمه "سبو" به معنای کوزه که بیداخویدی ها آنرا "سوبو" تلفظ می کنند.نشانه دیگر بر مرسوم بودن این کلمات در دوره ای خاص این است که تعداد زیادی از لغات را می توان لغتنامه های معروف فارسی پیدا کرد که در ادامه مطلب آنها را خواهید دید.

سوم  اینکه سعی شده با استفاده از اطلاعات خودم و فضای اینترنت ، تا حدی ، بعضی از لغات و اصطلاحات توضیح داده شود که خالی از اشکال نخواهد بود. بنابراین عزیزان خواننده اگر اشکالی دیدند تذکر بدهند تا اصلاح شود.

لغات و اصطلاحات مورد استفاده بیداخویدی ها  در چندین بخش ارائه می شود  که بخش اول پیش روی شماست.

 

قاعده : گاف تصغیر

همانطور که میدانید در زبان فارسی با اضافه کردن حرف کاف به آخر بعضی واژه ها ،  آنرا تصغیر می کنیم ( کوچک کردن ). به اصطلاح به آن "کاف تصغیر" می گویند. البته همیشه این کار برای کوچک کردن نیست مثلا  سرخک ( بیماری ) و سنجاقک . در این کلمات قبل از حرف کاف ، حرکت فتحه می آید. حالا در بیداخوید ما به جای کاف ، از گاف استفاده می شود و قبل از حرف گاف ، حرکت ضمه ( ُ ) می آید. حالا چند مثال

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۶
بیدخودی