معرفی کتاب بابا شیخ علی بیداخویدی
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاسگزاری:از جناب آقای محمد رضا میرعلی بابت اینکه کتاب را در اختیار من گذاشتند.و جناب آقای حاج سید جلیل رحیمی بابت تصویر نویسنده کتاب
روی جلد کتاب بابا شیخ علی بیداخویدی
تصویر پشت جلد کتاب
کتاب "بابا شیخ علی بیداخویدی" ، کتابی است که به همت جناب آقای احمد احمدی بیداخویدی ، در شرح حال و زندگانی شیخ علی بنیمان نوشته شده است. در اینجا نگاهی گذرا به کتاب خواهیم داشت. امیدوارم که در آینده شاهد کارهای بیشتری در زمینه معرفی بیداخوید و آثار موجود در آن باشیم.
درباره نویسنده
جناب آقای احمد احمدی بیداخویدی ، فرزند جناب آقای حاج علی احمدی ، متولد سال 1356 می باشد. تحصیلات ایشان کارشناسی حقوق و اقتصاد بوده و اکنون ساکن شهر تفت هستند. برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.
مشخصات کتاب
عنوان: بابا شیخ علی بیداخویدی
ناشر: اندیشمندان یزد
نوبت چاپ: اول/زمستان 94
تعداد صفحات: 98 صفحه
شمارگان: 2000 نسخه
قیمت: 5000 تومان
نگاهی به مطالب کتاب
این کتاب در پنج فصل و یک پیوست تنظیم شده است که عنوان فصول به قرار زیر است:
فصل اول: زندگینامه بابا شیخ علی بیداخویدی: خلاصه ای از زندگینامه شیخ علی بنیمان و اساتید وی.
فصل دوم: کرامات بابا شیخ علی: تعدادی از کرامات شیخ بر اساس کتاب تاریخ مفیدی
فصل سوم: مکارم اخلاق بابا شیخ علی بیداخویدی: بیان مراتب تقوی و احوالات معنوی شیخ بر اساس تاریخ مفیدی.
فصل چهارم: کرامات بابا شیخ علی بیداخویدی بعد از وفات: بیان تعدادی از کرامات نقل شده از شیخ و بارگاه او که در گذشته و حال اتفاق افتاده است.این کرامات سینه به سینه و شفاهی نقل شده است.
فصل پنجم: بارگاه مطهر بابا شیخ علی بیداخویدی: بیان مشخصات بارگاه و خانقاه شیخ علی بنیمان بر اساس کتاب "تاریخ جدید یزد"، مختصری درباره مسجد جامع بیداخوید ، مختصری درباره روستای بیداخوید و مردمان آن
پیوست: در این پیوست تعدادی عکس آورده شده است. این عکسها مربوط به عمارت و خانقاه بندر آباد ( محل زندگی و تحصیلات شیخ ) و همچنین خانقاه و بقعه شیخ می باشد. متاسفانه عکسها بسیار کوچک و سیاه و سفید هستند.
قابل ذکر است که محتوای مطلب "شیخ علی بنیمان" که در این سایت آمده است را می توان خلاصه ای از فصول اول و دوم این کتاب دانست.
نکاتی در مورد کتاب
کتابی مختص به شیخ علی بنیمان
معمولا مطالب موجود در رابطه با شیخ علی بنیمان ، در لابلای کتابهای قدیمی و تاریخی یافت می شود. در ضمن آخرین وضعیت بناهای مربوطه نیز مکتوب نبود. بنابر این گردآوری یک کتاب در مورد شیخ علی بنیمان و با اطلاعات به روز در مورد بنای بقعه و خانقاه او ، کاری جدید و مثبت به حساب می آید.
تحقیق نویسنده در مورد مذهب شیخ علی بنیمان
یکی از نکات مثبت کتاب، تحقیق نویسنده در مورد شیعه یا عامه( سنی ) بودن شیخ علی بنیمان می باشد.چند نکته در مورد این قسمت از مطالب کتاب به نظر می رسد که عبارتند از:
1- مطالبی که در این بخش ذکر شده است بیشتر نشان از گسترش تشیع در یزد را دارد ، و این حداکثر می رساند که احتمال تشیع شیخ بالا بوده و الزامی در تشیع ایشان از این مطالب استنتاج نمی شود.همچنین در میان اهل عامه هم گروههای صوفیه وجود داشته و دارند.
2- در مطلبی که از مقاله خانم طیبه رحیم دل نقل شده است ، اشاره به سنگ قبری دارد که اسامی دوازده ائمه در آن نقش بسته ، ای کاش مشخصات و تصویر آن سنگ در اینجا ذکر می شد. مطمئن نیستم که این سنگ هنوز وجود دارد یا جزو آن سنگهایی است که به سرقت رفته اند. در صفحه 12 کتاب " سیمای بیداخوید" به این سنگ اشاره شده است: " در داخل پستوی بالای سر شیخ ، یک سنگ قبر به خط نسخ بر دیوار نصب است ، در دوره اش دوازده امام و در وسط نقل شده است...".
3- در دو نوشته مربوط به بنای شیخ علی بنیمان و مسجد جامع قدیم بیداخوید ، به نظر می آید که عبارت "علی ولی االله" ، بعدا به عبارتهای اصلی اضافه شده است. این موارد باید دقیقا بررسی شوند که آیا می توان آنها را نشانه ای بر اهل عامه بودن ساکنان بیداخوید در آن دوره دانست یا خیر؟ مثلا دقیقا سنگها مربوط به چه دوره ای هستند ؟ چه کسی آنها ساخته یا سفارش داده است و ... این دو نوشته عبارتند از اول ، نوشته بالای سنگ مرمری که در محراب بنای شیخ ( داخل بقع شیخ علی بنیمان ) نصب شده که تصویر آن در زیر آمده است. دومین مورد مربوط می شود به کاشیکاری سردر مسجد جامع قدیم که تصویر آن هم در زیر آمده است.
قسمتی از سنگ محراب مسجد داخل بقعه شیخ علی بنیمان
( برای مشاهده با کیفیت بالاتر روی عکس کلیک کنید)
کاشیکاری سردر مسجد جامع قدیم
( برای مشاهده با کیفیت بالاتر روی عکس کلیک کنید)
4- در کتاب شریف "روح مجرد" ، تالیف علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی (رضوان الله تعالی علیه ) در صفحه 347 از قول آیت الله سید علی قاضی ( رضوان الله تعالی علیه) ، از بزرگترین عرفای شیعه آورده است که:
" وصول به مقام توحید و سیر صحیح إلَی اللَه و عرفان ذات احدیّت عَزّ اسمُه بدون ولایت امامان شیعه و خلفای به حقّ از علیّ بن أبیطالب و فرزندانش از بتول عذراء صلواتُ الله علَیهم محال است."
همچنین در صفحه 348 و 349 و 350 همین کتاب آمده است که:
" ...تمام افرادی که در عالم، ارادۀ سیر و سلوک به سوی خدا و حقیقةالحقائق و أصل الوجود و علّة العلل و مبدأ هستی و منتهای هستی را دارند، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، از یهود و نصاری و مجوس و تابع بودا و کُنفُسیوس، و مسلمان هم چه شیعه و یا غیر شیعه از اصناف و انواع مذاهب حادثه در اسلام، از دو حال خارج نیستند:
اوّل: آنانکه در نیّتشان پاک نیستند، و در سیر و سلوک راه اخلاص و تقرّب را نمیپیمایند؛ بلکه بجهت دواعی نفسانیّه وارد در سلوک میشوند. این گروه ابداً به مقصود نمیرسند، و در طیّ راه به کشف و کرامتی و یا تقویت نفس و تأثیر در موادّ کائنات و یا إخبار از ضمائر و بواطن و یا تحصیل کیمیا و امثالها قناعت میورزند، و بالاخره دفنشان در همین مراحل مختلفه هر کدام بر حسب خودش میباشد.
دوّم: جماعتی هستند که قصدشان فقط وصول به حقیقت است، و غرض دیگری را با این نیّت مشوب نمیسازند. در اینصورت اگر مسلمان و تابع حضرت خاتم الانبیاءِ و المرسلین و شیعه و پیرو حضرت سیّد الاوصیاء أمیرالمومنین علَیهما أفضلُ صلواتِ الله و ملٓئکتِه المُقرَّبین باشند، در این راه میروند و به مقصود میرسند. زیرا که راه منحصر است، و بقیّۀ طرق منفیّ و مطرود هستند.
و اگر مسلمان نباشند و یا شیعه نباشند، حتماً از مستضعفین خواهند بود. زیرا که برحسب فرض غِلّی و غِشّی ندارند، و دربارۀ اسلام و تشیّع دستشان و تحقیقشان به جای مثبتی نرسیده است؛ و گرنه جزو گروه اوّل محسوب میشوند که حالشان معلوم شد.
این افراد را خداوند دستگیری میفرماید؛ و از مراتب و درجات، از راه همان ولایت تکوینیّه که خودشان هم مطّلع نیستند عبور میدهد، و بالاخره وارد در حرم الهی و حریم کبریائی میگردند و فناء در ذات حقّ را پیدا مینمایند. و چون دانستیم که: حقّ واحد است، و راه او مستقیم و شریعت او صحیح است؛ این افراد مستضعف که غرض و مرضی ندارند، خودشان در طیّ طریق و یا در نهایت آن، به حقیقت توحید و اسلام و تشیّع میرسند و درمییابند. زیرا که وصول به توحید بدون اسلام محال است، و اسلام بدون تشیّع مفهومی بیش نیست و حقیقتی ندارد.
اینانند که با نور کشف و شهود درمییابند که: ولایت متن نبوّت است، و نبوّت و ولایت راه و طریق توحید است. فلهذا اگر هزار قَسم و یا دلیل هم برای آنان اقامه کنند که: علیّ علیهالسّلام خلیفۀ رسول خدا نبود، و پیغمبر برای خود خلیفهای را معیّن نکرد و وصیّی را قرار نداد، قبول نمیکنند و نمیتوانند قبول کنند؛ چونکه در برابر خود، خدا را و جمیع حقائق را بالشُّهود و العَیان نه بالْخَبَر و السَّماع ادراک میکنند.
کسی که خدا را یافت همه چیز را یافته است، در اینصورت آیا متصوّر است که به توحید برسد و نبوّت و ولایت را که حقیقت و عین آنند نیابد؟! این امر، امر معقول نیست.
بنابراین، جمیع عرفای غیر اسلام و یا عرفای مسلمان غیر شیعه که نامشان در تواریخ مسطور است؛ یا در باطن مسلمان و شیعه بودهاند، غایة الامر بواسطۀ عدم مساعدت محیط بواسطۀ حکومتها و قضات جائره و عوامّ النّاس کالانعام ـ که چه بسیار از بزرگان از عرفا را بواسطۀ عدم کتمان سرّ و ابراز امور پنهانی، به قتل و غارت و نهب و سوزاندن و به دار کشیدن محکوم کردهاند ـ از ابراز این حقیقت خودداری نمودهاند، زیرا هیچ عاقلی که بر خودش مطلب مکشوف شده است، راضی ندارد آنرا افشا کند و خود را طعمۀ سگان درنده و گرگان آدمیخوار قرار بدهد؛ و یا به مقصد و مقصود نرسیدهاند و ادّعای عرفان و وصول را دارند، و با کشف امری، خود را فرعون کرده، مردم را به سجدۀ خود فراخواندهاند."
بنابراین اگر شیخ علی بنیمان را اهل توحید و از عرفای کامل بدانیم ، با توجه به مطالب ذکر شده ، قطعا شیعه بوده است ، حتی اگر در ظاهر از اهل عامه به نظر می آمده است.
بیان مکاشفات و حالات عرفانی شیخ
فصل دوم کتاب به بیان تعدادی از مکاشفات و حالات عرفانی شیخ پرداخته شده است. در صحبتهایی که با بعضی از خوانندگان کتاب داشتم ، قبول بروز بعضی از کرامات نقل شده برای آنها سخت بود. همچنین در مکاشفات عرفا معمولا نکاتی وجود دارد که برای اکثر افراد سوالات متعددی ایجاد می کند که نیازمند توضیح است. شاید بهتر بود که نویسنده محترم ، مطالبی را بعنوان مقدمه این فصل بیان می کرد. البته ورود در این مباحث و پی بردن به تمام ابعاد این مسائل کاری دشوار است و با توجه به موضوع کتاب نمی توانسته به آن پرداخته شود. شاید اشاراتی در مورد مقامات مومنان ، مانند حدیث قرب نوافل و حدیث قرب فرایض ، همچنین توضیحاتی در مورد اینکه بروز بعضی کرامات و یا عدم بروز آنها لزوما نشانگر کمال و یا عدم کمال نیست ، می توانست مفید باشد.
مطالب مرتبط