لغات و اصطلاحات بیداخویدی ها -بخش 3
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاسگزاری: از آقایان حاج سید جلیل رحیمی ، محمد رضا میرعلی .خانمها ربابه سلمانی ، مریم سادات رحیمی و صدیقه سلمانی
فعلها و اصطلاحات
لَته چین: دوره گرد و دوره گردی . کسی که زیاد پرسه می زده است.
مُوَسِّری، مُوَسِّری کردن: چانه زدن و جدل کردن در موضوعی
پاچه وَر روفته: به کسی می گویند که پاچه شلوارش را به بالا جمع کرده باشد.
پَنغور کشیدن: با ناخن دست انسان یا پنجه حیوانات خراشیدن تن کسی ، پنجول زدن
- ریشه: شاید تبدیل یافته پنجول کشیدن باشد.
کولوس کولوس کردن: صدای ناله سگ
سیخُگ کردن یا سیخُک کردن: با سیخ به یک حیوان زدن ، آزار دادن
تَفوندن: تکاندن
اُفتُو: آفتاب
کُنجَ لیا: نام محله ای در بیداخوید
- ریشه: ( ؟) کنج عُلیا یا کنج علی ( کنج علی ها ( نام فردی ) یا کنج لای ( لای به معنای بین دو تپه )
مَلِّه بالا: محله بالا
کون غیلیزوک: (سرسره بازی)
زَفت دادن: قرار دادن شی در جای مناسب به منظور نگهداری از آن
غُم کردن: خَم کردن
غِیور: قلدر ( معنای منفی دارد )
پَردِه رفتن آب: سر ریز شدن آب استخر را گویند.
میوه ها و خوراکیها
کودو: کدو
اُفتُو گردون: آفتاب گردان
شلغام: شلغم
زَردَک: هویج زرد
خیار شِنگ: خیار چنبر
هَکَل: قارچ
خیار: خربزه
مَسکِه: کره ای که از دوغ می گیرند
- در فرهنگ معین: (مَ کِ) (اِ.) کره و چربی که از دوغ گیرند.
هُرُش: اولین شیر بزی که تازه زاییده
فِلّه: هرش جوشیده شده
- در دهخدا: [ ف َل ْ ل َ / ل ِ / ف َ ل َ / ل ِ / ف ُل ْ ل َ / ل ِ / ف ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) شیر اول حیوان نوزاییده که چون بر آتش نهند منجمد شود و مایه ٔ پنیر گردد. آغوز. لبا. (فرهنگ فارسی معین ). زهک . لبا. آغوز. گورماست . ماک .
آب لُر: آب گرفته شده از پنیر ( در فرآیند تولید پنیر )
تَلف: قره قوروت
- در دهخدا: تلف . [ ت َ ] (اِ) ترف و قروت . (ناظم الاطباء).
سوروکُگ: نوعی نان است که با روغن و .. پخته می شود و در مراسم روز سوم ختم فرد فوت شده بعنوان خیرات بین مردم پخش می شود.
متفرقه
پَر: گوشه چادر
اورا: آن ور
ایرا: این ور
تومبِه: تپه بزرگ
گِلیزون: قامه چوبی قدیم
آیینک: عینک
گُدار: گردنه .معبر بین دو تپه یا کوه
- در فرهنگ معین: (گُ) (اِ.) معبر و گذرگاه در آب ، پایاب ، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.
بوکَن: طویله ای با کندن دامنه کوه یا تپه درست می شود.
دولَق، دولخ: گرد و غبار
- ریشه: دولاخ --> دولخ --> دولق
- در دهخدا: دولاخ . [ دُ / دو ] (اِ) غبار و گرد و خاک . (ناظم الاطباء). در تداول عامه ٔ جنوب خراسان دولَخ گویند.
کوروشه: محلی برای نگهداری گندم و غلات ساخته میشده است.
جودو: شیره درخت زردآلو یا بادام که بعنوان چسب استفاده می شده است.
چوغ: چوب
- در فرهنگ معین: چوغ . (اِ) تلفظی از چوب در تداول مردم برخی از نواحی چنانکه عامه ٔ تهران . چوق . چوب .
اِسّاخ : استخر
تُلُفت ، تلفت چایی: تفاله، تفاله چای
مَلَزِه: کام بچه تازه بدنیا آمده.
ملزه کسی را با لغت یا کلمه ای برداشتن: اصطلاحا به کسی که حرفی را ( معمولا نادرست ، ناسزا... ) زیاد تکرا می کنند می گویند که مثل اینکه ملزه فلانی را با آن لغت برداشته اند و به این دلیل آنرا همیشه تکرا می کند.
تَقّا: سکویی کوچک کنار خانه ها یا در حمام که افراد روی آن می نشینند.
پاکَنِه: پله آب انبار قدیم
- در فرهنگ معین: (کَ نِ یا نَ) (اِمر.) 1 - جای پا یا پله ای که در کاریز و قنات و مانند آن کنده باشند. 2 - جایی از تون که تونتاب برای تیز کردن آتش ایستد.
سَلاطون: سرطان
- ریشه: سرطان--> سراطون --> سلاطون
دَرگاه: چهار چوب در
تخته پوس: پوست گوسفند یا بز که بعد از خشک شدن بعنوان فرش کوچیک ، پای اجاق و.. می انداختند
بالو: هواپیما
کَمَر: صخره ، تپه صخره ای
نسبتهای خانوادگی
مُمُو: مامان
دُویی: دایی
پیَر: پدر
مطالب مرتبط
لغات و اصطلاحات بیداخویدی ها -بخش 1
لغات و اصطلاحات بیداخویدی ها -بخش 2